روش شناسی فلسفه صدرا
روش شناسی فلسفه صدرا
طرح مسئله
علاوه بر آنچه بيان شد، ملاصدرا در خصوص انديشة فلسفی خود ادعای فلسفة برتر را بميان آورده و حکمت متعاليه را در عنوان مهمترين اثر فلسفی خويش اخذ کرده است. اگرچه ادعای حکمت متعاليه چندين قرن پيش از ملاصدرا طرح شده است و بعنوان مثال، ابنسينا، نيز چنين ادعايی دارد.([2]) اما حکمت متعاليه عنوانی است که در کاربرد رايج آن بر فلسفة ملاصدرا و پيروان وی اطلاق ميشود. حال میتوان پرسيد: چرا بايد فلسفه صدرائيان را حکمت برتر خواند؟
عدهای از متأخران چنين مسئلهای را طرح کردهاند([3]) گفتار حاضر بر آن است که چنين مسئلهای را با تأمل در روششناسی حکمت ملاصدرا میتوان پاسخ داد. با مروری بر اهم آراء صدرا شناسان و منتقدان وی به جستجو از رمز و راز برتر بودن فلسفة ملاصدرا میپردازيم.
نظريههای رقيب
نظريه دوم، ملاصدرا را ابنسينای اشراقی به سبک سهروردی ميداند. هانری کربن که در صدراشناسی مطالعههای گوناگون دارد([4]) ميگويد: اگر بخواهيم بعنوان مورخ، اوصاف کلی تفکر صدرا را تعيين کنيم، بايد بگوييم که البته در مقابل يکی از پيروان ابنسينا هستيم. ملاصدرا با آثار ابنسينا کاملاً آشنا بود و آنها را تفسير میکرد، اما او ابنسينای اشراقی به سبک سهروردی است ... باز بايد گفت:
اين متفکر ابنسينايي اشراقی و بنحو عميق مملو از نظريههای حکيم الهی و عارف اقدس يعنی ابنعربی است.([5])
نظريه سوم، انديشة فلسفی صدرا را در واقع فلسفة کلامی شده تلقی ميکند، مطهری اين ديدگاه را گزارش و نقد ميکند:
اين تصور غلط است، فلسفة اسلامی يک قدم به طرف کلام نيامد. اين کلام بود که بتدريج تحت نفوذ فلسفه قرار گرفت و آخر کار در فلسفه هضم شد.([6])
نظريه چهارم، براساس تمايز دو گونة زبان در تنوع طولی يعنی تمايز زبان موضوعی و فرازبان متعاليه بودن فلسفة صدرا را بمعنای برخورداری از زبان برتر تفسير کرده است:
اگر بخواهيم اين تقسيم بندی زبانی را در تبيين و تفهيم حکمت متعاليه صدرالدين شيرازی بکار بنديم، بايد بگويم او برای آموزش عالی فلسفة خود، دو زبان را بکار گماشته است که يکی را زبان برتر يعنی حکمت متعاليه نام نهاده است که بوسيلة آن سخن از فلسفة خود بميان آورده است. با اين تفسير نه تنها ميتوان فلسفة صدرالمتألهين را از اتهام تلفيق و نااستواری برکنار داشت بلکه بر مبنای آن ميتوان نوآوريهای او را در سيستم (اصل موضوعی) که از نظم بینظيری برخوردار است توجيه و بازسازی کرد.([7])
نظريه پنجم، براساس تمايز مقام گردآوری و مقام داوری ويژگی حکمت متعاليه را به برخورداری آن از تنوع روی آورد و تعدد ابزار در مقام گردآوری ميداند. ([8])
ديدگاه ششم بر سامان نوين فلسفی که بر ميراث فلسفی، تفسيری، کلامی و عرفانی تأسيس يافته، اشاره ميکند. فلسفه صدرا چهار راهی است که فلسفة مشا و فلسفة اشراق و طريقة عرفا و طريقة متشرعه را بهم متصل کرد.([9])
روی آورد متعالية ميان رشتهای
نظريههايی که در تفسير متعاليه بودن فلسفة صدرا ارائه شده است، بنحوی بر اين نکته وفاق تأکيد آميز دارند که ملاصدرا از ميراث علمی پيشينيان بهره برده است. همين نکته مورد وفاق، آغاز شايستهاي برای تحليل تعين معرفتی صدراست. بدون ترديد فلسفة صدرا آميزهاي از آموزههاي كلامي، فلسفي، تفسيري، روايي، عرفاني و ... است. اما ميتوان از روش صدرا در بهرهمندی از ميراث پيشينيان و چگونگی تأليف و ترکيب انديشههای متخالف آنها در انديشة صدرا پرسيد. نظريه اول يعنی التقاط انگاری بيش از اندازه سهل انگارانه و ظاهرگرايانه است. مروری بر آثار ملاصدرا وجود طرح پژوهشی معينی را نشان میدهد كه ملاصدرا با آن طرح به سراغ منابع بسيار متنوع خود رفته است.
ببيان ديگر، بدون ترديد ملاصدرا از متنوعترين منابع برخوردار بود اما اولاً اين حکايت از دغدغههای مبارک [از حيث اثر پژوهش] میکند و ثانياً طرح و الگويی را نشان میدهد. دغدغة صدرا ترک هر گونه حصرگرايی روش شناختی و اقبال هشيارانه به کثرتگرايی روششناختی است. طرح وی در کثرتگرايی روششناختی را با تأمل فراوان در آثار وی میتوان بدست آورد.
الگوی ملاصدرا در اقبال به رشتههای مختلف ويژگيهای زير را داراست: اولاً، اقبال وی به دانشهای گوناگون معطوف به حل مسئلة واحد است. وی در فهم مسئله واحد در گسترة مطالعات الهياتی از روشها و دانشهای متعدد بهره میجويد. ثانياً، اگرچه وی بظاهر از رهيافتهای رشتههای مختلف بهره میجويد اما در باطن امر آنچه مورد توجه تام وی است روی آوردهای مختلف است. وی در واقع در تحليل مسئلهای واحد، روی آوردهای مختلف را بميان میآورد. ثالثاً، وی به سنجش مقايسهای و گزينش بهترين روی آورد نمیپردازد و همچنين به جمع مکانيکی و همنشين کردن رهيافتهای علوم مختلف در حل مسائل واحد نيز مبادرت نمیکند بلکه روش صدرا به چالش کشاندن روی آوردهای مختلف در مسئلهای واحد است.
ملاصدرا روی آورد سينوی را با رويکرد فخررازی به چالش میکشاند، فخررازی را به گفتگوی مؤثر با خواجه مینشاند. در طرح مطالعاتی ملاصدرا کسانی چون غزالی و محیالدين بنعربی و حکمای دوره شيراز، متکلمانی چون شارح مقاصد همه به گفتگوی اثربخش مینشينند.
هدف ملاصدرا دستيابی به روی آوردي از افق متعاليتر است. چالش بين روی آوردها مجالی برای فراتر رفتن و از موضع جامع نگر به تجربة فلسفی دست يافتن است. ره آورد چالش بين رشتهها، روی آورد ژرف نگر را به ارمغان میآورد و اخذ چنين روشی که امروزه آن را مطالعه ميان رشتهای میخوانيم، يک بعد نگری را برطرف کرده و نوآوريهای فراوان را به ميان میآورد.
نمونة روشن از اين ادعا را در آغاز جلد هشتم اسفار (آغاز علم النفس) میتوان يافت. ملاصدرا مسئله علم نفس به خود را به ميان میآورد و ابنسينا، فخر رازی، خواجه طوسی و ديگر دانشمندان را به چالش و گفتگوی اثر بخش میخواند و با دستيابی به افق متعالی، پاسخی بديع و نوين برای علم به خود مييابد که نزد دانشمندان سلف و منابع ملاصدرا ديده نمیشود.([11])
بنابرين اگر وی رهيافت نظری بحث را با روی آورد ذوقی اشراقی میآميزد([12]) و اگر انسانشناسی صدرا بعنوان مثال، مبتنی بر منابع تفسيری، عرفانی، کلامی، مشائی و اشراقی است([13]) بر مطالعة ميانرشتهای استوار است و نه صرفاً اخذ از رشتههای گوناگون است تا به التقاط و حيرت بينجامد.
عوامل موفقيت ملاصدرا در مطالعة ميان رشتهای
1. عوامل روانشناختی، اقبال به دانشهای مختلف در درجه اول مرهون تسامح و عدم تعصب رشتهای است. کسانيکه به علم مورد تخصص خود تعصب ميورزند غالباً از اقبال به ساير علوم و گفتگويی اثر بخش نسبت به آنها عاجزند. مصاب ديدن خود و گمراه پنداشتن ديگران، فرد را از ارتباط مؤثر با ديگران ناتوان ميسازد. تسامح نسبت به ديدگاههای مختلف، محتاج زمينهها و پايههای شخصيتی خاص است. برخورداری از هوش هيجانی بالا مهمترين عنصر در اين ميان است. مراد از هوش هيجانی يک)، توانايی وقوف لحظهاي بر هيجانات و عواطف خويشتن، دو)، تمايز و بازشناسی آنها و سه)، مهار و کنترل کردن آنهاست. مروری بر زندگی ملاصدرا اين توانايی را در رفتارهای ارتباطی بخوبی نشان ميدهد. ملاصدرا بدليل برخورداری از چنين توانايی، نسبت به آراء مخالف شنواست و با سعة صدر از هر گونه تنگ نظری و رديه نويسی تعصب آميز بر صاحبان ديگر صناعات پرهيز میکند.
2. عوامل زبانی، گفتگوی بين رشتهها علاوه بر زمينههای روانی، محتاج ارتباط زبانی و تفاهم کلامی با رشتههای گوناگون است. آشنايی عميق ملاصدرا با علوم مختلف و تسلط وی بر زبان و ادبيات همة دانشهايی که وی در حل مسائل الهياتی بکار میگيرد، سبب شده است تا ارتباط کلامی مؤثر با صاحبان علوم و فنون مختلف پيدا کند. وی نه انديشههای متکلمان را قرائت فلسفی میکند و نه انديشههای عرفانی را فهم کلامی مینمايد بلکه با فهم همدلانه از آراء صاحبان صناعات مختلف به چالش بين آنها میپردازد.
3. سومين عامل در موفقيت ملاصدرا در برنامة مطالعات ميان رشتهای ابزارهای منطقی است. اين ابزارها شامل نگرش روش شناختی و مهارتهای منطقی صدرا ميشود.
اولاً، وی به چند تباری بودن بسياری از مسائل الهيات بصيرت تحسين آميز داشته است و بخوبی میدانست مسائل مربوط به وحی، اديان، رابطة انسان و خدا و ... ريشه در علوم مختلف دوانده است و هرگز با حصر توجه به رشتهای خاص همه ابعاد آنها را نمیتوان کشف کرد و با حصر گرايی روششناختی نمیتوان به حل مسائل چند تباری توفيق يافت.
ثانياً، وی ذومراتب بودن حقيقت را به نيکی تجربه کرده بود و امکان کشف همة حقيقت و فهم نهايی امور را منتفی میدانست و هميشه در تقرب به حقيقت و دريافت مرتبهای ژرفتر تلاش میکرد. وصول به مرتبهاي او را چندان غره نمیکرد تا از طلب وصول به مراتب ژرفتر ناتوان و محروم گردد.
ثالثاً، ملاصدرا بدليل برخورداری از مهارت و توان نقدِ منطقی آراء، ميتوانست بر چالش بين رشتهها دامن زند، آن را هدايت کند و محاکمه بين آراء مختلف را به نردبان معرفت تبديل نمايد. پايبندی به اصل مسبوقيت نقد بر فهم کامل ديدگاه مورد نقد، مهمترين نقش را در موفقيت ملاصدرا در اين خصوص دارد.
رابعاً، ملاصدرا از مهارت بررسی تطبيقی برخوردار بود و از آن در مطالعات بين رشتهای استفاده ميکرد. بررسی تطبيقی در آثار ملاصدرا نه يک هدف، بلکه يک روش برای فهم عميقتر اموراست. او صرفاً بر آن نبود که خلافها و وفاقها را بدست آورد بلکه بر آن بود که از فهم مواضع خلاف و وفاق به شناخت جامع نگر مسائل دست يابد. از شباهتها و تفاوتهای موردی و ظاهری فراتر ميرفت تا مواضع خلاف و وفاق را بشناسد و در آنها تأمل کند.
پي نوشت ها :
1. ذكاوتي قراگوزلو، عليرضا، «انتقاد بر ملاصدرا در عصر حاضر» كيهان فرهنگي.
2. ابنسينا، اشارات، نمط چهارم، ص 1، 309 و 401.
3. مطهري، مرتضي، مجموعة آثار، ج 13، ص 249؛ محقق داماد، مصطفي، «راز برتري حكمت صدرا» خردنامة صدرا، ص 13 – 18.
4. مجتهدي، كريم، «ملاصدرا به روايت هانري كربن» خردنامة صدرا، ص 37 و 38.
5. Corbin، H.، La Place de Molla Sadra Shirazi dans La Philosophy Iranienne، p. 95.
6. مجموعة آثار، ج 13، ص 233.
7. حائري يزدي، مهدي، «درآمدي بر اسفار» مجلة ايرانشناسي، ص 709.
8. سروش، عبدالكريم، «حكمت در فرهنگ اسلامي»، ص 180 _ 190 و عليزاده، بيوك، «تمايز ماهيت مكتب فلسفي ملاصدرا از ديگر مكاتب»، خردنامة صدرا، ص 98 _ 101.
9. مجموعة آثار، ج 13، ص 232 _ 250.
10. فرامرز قراملكي، احد، «روي آورد بين رشتهاي و هويت معرفتي فلسفة صدرايي» مقالات و بررسيها، ص 125 _ 136 و نيز همو، روش شناسي مطالعات ديني، فصل آخر.
11. ملاصدرا، اسفار، ج 8، ص 48.
12. درزي، راحله، رابطة حكمت بحثي و ذوقي نزد ملاصدرا.
13. اخلاقي، مرضيه، تأثير قرآن بر انسانشناسي ملاصدرا.
2. حائری يزدی، مهدی، «درآمدی بر اسفار» مجلة ايرانشناسی، سال چهارم، ش 4، زمستان 1371.
3. خامنه ای، سيد محمد، «نگاهی به زندگی، شخصيت و مکتب صدرالمتألهين»، خردنامه صدرا، ش 8 و 9، 1376.
4. درزی، راحله، رابطة حکمت بحثی و ذوقی نزد ملاصدرا، به راهنمايی احد فرامرز قراملکی، 1382.
5. ذکاوتی قراگوزلو، عليرضا، «انتقاد بر ملاصدرا در عصر حاضر»، کيهان فرهنگی، سال هشتم، شماره 7.
6. سروش، عبدالکريم، «حکمت در فرهنگ اسلامی»، دانشگاه انقلاب، دورة جديد، ش 98 و 99.
7. عليزاده، بيوک، «تمايز ماهيت مکتب فلسفی ملاصدرا از ديگر مکاتب»، خردنامة صدرا، ش 10، زمستان 1376.
8. فرامرز قراملکی، احد، «روی آورد بين رشتهای و هويت معرفتی فلسفة صدرايی»، مقالات و بررسيها، ش 63، 1377.
9. _______، روش شناسی مطالعات دينی، دانشگاه رضوی مشهد، 1380.
10. محقق داماد، مصطفی، «راز برتری حکمت صدرا»، خردنامة صدرا، ش 32، تابستان 1382.
11. مجتهدی، کريم، «ملاصدرا به روايت هانری کربن»، خردنامة صدرا، ش 8 و 9، 1376.
12. مطهری، مرتضی، مجموعة آثار، صدرا، تهران، 1373.
13. ملاصدرای شيرازی، الحکمة المتعاليه فی الاسفار الاربعة العقلية، بيروت، دارالاحياء التراث العربی، 1410.
14. Corbin، H.، (La place de Molla Sadra Shirazi dans La philosophy Iranienne)، studia islamica، Paris، 1962.
منبع: www.mullasadra.org
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}